حکایتِ هزار و یک‌شب

حکایتِ هزار و یک‌شب

هزار و یک شب، هزار و یک قصّه بشنوید:

در کانالِ «شهرزادِ قصه‌گو»👇🏻

T.me/ShahrzadeQessegoo

سایت:
www.ShahrzadeQessegoo.ir

پیوندها

۴۶ مطلب در فروردين ۱۳۹۶ ثبت شده است

شهرزاد گفت: ای مَلِک جوان‌بخت! شافعی گفته است که: می‌خواهم هیچ از عامی که از من آموزند به من نسبت ندهند و شافعی گفته است که: با هیچ‌کس مناظره نکردم مگر آن‌که دوست داشتم که خدا او را توفیق دانستن حق بدهد و حق را بدو آشکار کند؛ چه در زبان من و چه در زبان او...

ادامۀ قصه را اینجا گوش کنید.

  • ۲۸ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۵۱
  • سَرو سَهی

نویسندگان: حسین حسن‌پور آلاشتی، سوگل خسروی


نتیجه گیری: با توجه به اینکه هزار و یک‌شب کتابی است ترکیب شده از آداب و رسوم و فرهنگ ملل مختلف هند، ایران، عرب، یونان و ... بنابراین ریشه و عوامل زن ستیزی در این اثر را باید در فرهنگ و عقاید ملل مشرق زمین جست. در آیین هندو، بودایی، زرتشتی و اسلام اگر چه زن در ظاهر ارج و مقام والایی دارد اما در عمل ارزش چندانی ندارد و در ادبیات و فرهنگ این ملل، زن موجودی است پست و ضعیف، حیله‌گر، شهوت‌ران، خیانت‌کار، بی‌وفا و سست‌عهد. زنی که به دلیل توان جسمانی ضعیف تر، از نظر فکری و ذهنی نیز ضعیف تر تصور می شود. در نگاه تک بعدی مرد سالار این جوامع، زن موجودی منفعل و مغلوب است که برای مرد آفریده شده و از خود هویتی مستقل ندارد.

بر خلاف آنچه اغلب تصور می شود زنان هزار و یک‌شب فقط زنان حیله‌گر و نیرنگ باز نیستند بلکه در هزار و یک‌شب با شخصیت های متنوعی از زنان روبروی می شویم، زنان پرهیزکار، زنان مدبر و باهوش، زنان عاشق، کنیزها، عجوزها، زنان ساحر و ... آنچه باعث شده است همه زنان هزار و یک شب حیله گر و منفی دانسته شوند، این است که تمام شخصیت های زن این داستان ها، به نوعی از هوش و درایت بیشتری نسبت به مردان برخوردارند و برای هر مشکلی چاره‌ای دارند. از آن جایی که ما میراث بر جامعه ای هستیم که در آن عقل مذکر حکومت کرده است بنابراین شگفت نیست که تاریخ و فرهنگ و ادبیات ما هم نگاه و اندیشه ای مردانه داشته است. در هزار و یک شب، زن یا فعال است که در آن صورت موجودی است حیله گر و خبیث و لکاته یا موجودی منفعل که در آن حال زیباست و خواستنی و اثیری. در جامعه مردسالار و با تفکر مردانه که زنان از نازل ترین شأن شخصیتی و اجتماعی برخوردارند و از حضور در فعالیت های اجتماعی و فرهنگی محروم اند، زنی که شاهد خیانت شوهر و نادیده گرفتن خود از سوی او است، زنی که این چنین در مکتبی خوار می شود، طبیعی است که به دنبال راه های گریز و نجات خود به شیوه های مختلف است. بنابراین در بسیاری از موارد زایش زن فریبکار نتیجه و فرایند جور و ستمی است که جامعۀ مرد سالار و نظام ارزش های ظالم آن بر زن تحمیل می کند. پایان./

 

مقاله‌های خود را به نشانی shahrzadeqessegoo@gmail.com ارسال کنید.

  • ۲۸ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۵۰
  • سَرو سَهی

شهرزاد گفت: ای مَلِک جوان‌بخت! کنیز پنجم با ملک نعمان گفت که: موسی علیه‌السلام به نزد شعیب رسید و خوردنی از بهر شام آماده بود. پس شعیب با موسی گفت: همی خواهم که مزد آب کشیدن تو بدهم. موسی گفت: من از خانواده‌ای هستم که عمل آخرت را به متاع دنیا نفروشند و به زر و سیمش ندهند. شعیب گفت: ای جوان! تو مرا مهمان هستی، عادت من و پدران من این است که مهمان گرامی بدارند. پس ...

ادامۀ قصه را اینجا گوش کنید.

  • ۲۷ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۵۱
  • سَرو سَهی

نویسندگان: حسین حسن‌پور آلاشتی، سوگل خسروی


عوامل زیست شناختی: دومین گام در بررسی ریشه های زن ستیزی، عوامل زیست شناختی است. در سرتاسر تاریخ، اختلاف زیست شناسی دو جنس مذکر و مونث و تقسیم کاری که بر این اساس مبتنی است، یک ضرورت اجتناب ناپذیر بوده است. به نظر می رسد که فیزیولوژی ضعیف تر زنان و دگرگونی روانی و زیستی آنها موجب شده است که آنان در نیروی کار به عنوان یک عضو غیر مفید فعالیت کنند. مادری زنان مکان اولیۀ زنان در حوزه ی خانگی را تعیین می‌کند و مبنایی را برای تفکیک ساختاری بر اساس عوامل زیست شناختی را به وجود می‌آورد، فرودستی زنان نتیجۀ تقسیم بندی جهانی به حوزۀ عمومی و خصوصی است که ریشه در روابط اجتماعی مادریِ زنان دارد و از طریق این روابط بازتولید می شود. البته ضعف جسمانی زن هرگز او را از انجام کارهایش باز نداشته است. همان طوری که در جوامع ابتدایی باستانی، حجم کاری که به وسیلۀ زنان انجام می شده، همیشه قابل ملاحظه بوده و ادارۀ خانواده و قبیله بر عهده آنان بوده است.

فمینیست ها، در تلاش برای رهانیدن زنان و برای تساوی حقوق آنها، بین جنسِ زیست شناختی و جنسیت اجتماعی تفاوت قائل می شوند. «جنس» واژه ای است که به تفاوت های زیست شناختی میان زن و مرد اشاره دارد. اما «جنسیت» مسئله ای است فرهنگی و مربوط به اجتماع و جامعه. بنا به نظر سیمون دوبووار که «آدمی زن زاده نمی شود، آدمی زن می شود»، موقعیت فرودست زنان یک امر طبیعی یا زیست شناختی نیست بلکه جامعه آن را به وجود آورده است. در واقع با گذشت زمان، وقتی که انسان ها متوجه شدند که پدر حامل اولیه تکوین یا علت اصلی تولید نسل است، مادر را فراهم آورنده صرف ماده که باید فقط صورت و تعیین به خود بگیرد، تصور کردند و این چنین بین خود و دیگری (زن) تفاوت و برتری قائل شدند و در تفکر و جامعه ای که قائل به تفاوت باشد، هرگز برابری وجود نداشته بلکه تنها تسلط و تسلیم موجود است. در چنین جامعه ای، مرد نگرنده است و زن نگریسته و نگاه همیشه از جانب کسی اعمال می شود که قدرت را در دست دارد. در جامعۀ مرد سالار، زنان لعبتی می شوند پیش نگاه مردان و ابزاری می شوند که مناسبات مرد سالار جامعه را باز تولید می کنند.

  • ۲۷ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۵۰
  • سَرو سَهی

شهرزاد گفت: ای مَلِک جوان‌بخت! کنیزک با ملک نعمان گفت که: خواهر بشر حافی نزد احمدبن‌حنبل رفت و گفت: ای پیشوای دین! ما طایفه‌ای هستیم که شب‌ها پشم همی ریسیم و روزها صرف معاش کنیم و بسیار شب‌ها به فراز بام نشسته‌ایم و مشعل‌های بزرگان بغداد بر ما پرتو همی اندازد و ما به روشنایی آن چرخ می‌ریسیم. آیا این بر ما حرام است یا نه؟

ادامۀ قصه را اینجا گوش کنید.

  • ۲۶ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۵۴
  • سَرو سَهی

نویسندگان: حسین حسن‌پور آلاشتی، سوگل خسروی


ریشه های زن ستیزی در تفکر جامعه یونانی: در هزار و یک شب، قصه هایی وجود دارد که ظاهراً بازمانده داستان ها و تمثیل هایی از ادبیات یونانی و رومی است. گالان نخستین کسی بود که به این مسئله توجه کرد و مقابله سندباد را در سفر سوم او با غولی که چشمانش را کور می کند، بازتاب حادثه ای از حماسه ایلیاد دانست که در آن اودیسیوس با غولی به نام پلیفموس به مبارزه بر می خیزد. زنانگی از همان مبادی اندیشه یونانی، پیوندی نمادین با چیزی که تصور می رفت عقل پشت سر گذاشته باشد داشت و از همان آغاز هر آنچه باید در راه پرورش عقلانیت زیبنده فرهنگ به دور ریخت، پیوندی نمادین با زنانگی داشت. در ابتدای عصر ترقی یونان، زن از نظر اخلاق و حقوق قانونی و رفتار اجتماعی در اوج بدبختی و تیره روزی به سر می برد و هیچ گونه ارج و مقام اجتماعی نداشت و در تفکر یونانیان، هم چون یهودیان، زنی به نام «پاندورا» سر چشمۀ همۀ دردها و مصیبت های انسان و بشر است.

  • ۲۶ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۵۳
  • سَرو سَهی

شهرزاد گفت: ای مَلِک جوان‌بخت! شخصی از رسول خدا خواهش پند دادن کرد. پیغمبر فرمود: پند من این است که در دنیا مالک و زاهد باش و در آخرت مملوک و طامع باش. آن مرد گفت: این چگونه می‌شود؟ پیغمبر گفت: هرکس که در دنیا زهد بورزد، به دنیا و آخرت مالک شود. غوث‌بن‌عبدالله گفت که: در بنی اسرائیل دو برادر بودند...

ادامۀ قصه را اینجا گوش کنید.

  • ۲۶ فروردين ۹۶ ، ۰۰:۲۲
  • سَرو سَهی

نویسندگان: حسین حسن‌پور آلاشتی، سوگل خسروی


بیشتر زنان از تمام حقوق اجتماعی و انسانی محروم بوده اند و عملاً چه در سنن و عرف مرسوم در جامعۀ آن روز و چه در قوانین مملکتی، جز کنیزکانی در خدمت مرد نبوده اند. در امپراطوری ساسانی، بنابر قوانین متداول از قدیم زن شخصیت حقوقی نداشت و «شخص» فرض نمی شد، بلکه شیئی بود در خدمت مرد و برای مرد. اگر چه در ایران باستان و در آغاز، نیاز به بازوی کار، اجازه نمی داد که از نقش و رسالت زن در امر تولید چشم پوشی شود و زنان، موقعیت و مقامی ارجمند داشتند، اما به مرور زمان با گسترش برده داری در دوره های هخامنشی و ساسانی، زنان از کارهای تولیدی برکنار ماندند و این چنین پرده نشینی زنان و حرم‌سراداری مردان رواج یافت. همۀ این عوامل به همراه تعصبات شدید به نام دین و اسلام در مردم پیدا شد و مردان برای دور نگاه داشتن زنان از دید اقوام، اغلب آنها را خانه نشین کرده و زنان را از اجتماع دور کردند. با اینکه در دین اسلام جایگاه زنان چون مردان دارای ارزش و اهمیت است، اما به دلیل تفسیرهای ناموجه از آیات قرآن و احادیث نبوی و نسبت دادن دروغین بعضی از سخنان به پیامبر اسلام و تأثیر دیدگاه های زن ستیزانۀ بعضی ادیان همچون دین یهود، زن مسلمان به قول پروین اعتصامی «اندر سیاهی» منزل کرد و قربانی «معبد سالوس» گردید و بسیاری از دستورات و آموزش های واقعی اسلام، تحت سیطرۀ قدرت دوباره به فراموشی سپرده شد. بنابراین بسیاری از احکام امروز که به نام اسلام بر زنان فرض شده است، از اسلام نیست بلکه میراث اندیشه های مردانی است که خوی پدرسالارانۀ خویش را در اسلام به جا گذاشته اند. علاوه بر این تأثیرات اجتماعی آداب و رسوم جاری و فرهنگ های قومی و محلی هم چون آداب و رسوم اعراب جاهلی، زمینه را برای تفسیر دلخواهانه احکام و قوانین فراهم آورد.

  • ۲۶ فروردين ۹۶ ، ۰۰:۱۹
  • سَرو سَهی

شهرزاد گفت: ای مَلِک جوان‌بخت! وزیر دندان با ضوءالمکان گفت که: کنیز دوم پیش آمده در پیش ملک نعمان هفت‌بار زمین ببوسید. پس از آن گفت که: لقمان با پسرش گفت: سه چیز است که شناخته نمی‌شود، مگر در سه وقت. نخست بردباری است که شناخته نمی‌شود مگر به هنگام خشم. دو دلیری است که شناخته نمی‌شود مگر در جنگ. سوّم دوست است که شناخته نمی‌شود مگر در وقت نیازمندی بر او...

ادامۀ قصه را اینجا گوش کنید.

  • ۲۴ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۵۹
  • سَرو سَهی

نویسندگان: حسین حسن‌پور آلاشتی، سوگل خسروی


ریشه های زن ستیزی در تفکر جامعه ایرانی: برای پی گیری ریشه های زن ستیزی در تفکر جامعه ایرانی، ابتدا باید نگرش فلسفی و دینی ایرانیان مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. نگرش فلسفی ایرانیان، تحت تأثیر آرای گروه اخوان الصفا و به دنبال آن مشاییان است و نگرش دینی آنها، تحت تأثیر دین زرتشتی و اسلامی است. در نمادپردازی های ادب فارسی عقل و آسمان و خورشید مذکر و نفس و زمین و ماه مونث اند. سمبل زمین مونث خود این نتیجه را در بر دارد که دنیای دون را هم با صفت زنانگی تصور می کنند. در نمادپردازی ها و رمزگرایی های ما، دنیا به زنی مکار و حیله گر تشبیه شده است که هر روز خود را می آراید و مردان بسیاری را فریب می دهد. بنابراین تصور خوار داشت زن همراه با حیله گری و مکاری او همواره در تفکر فلسفی ایران و به تبع آن در ادبیات ما وجود داشت.

اگر چه در ایران باستان، زن مقام والا و ارزشمندی دارد و حتی مورد ستایش و پرستش قرار می گیرد، حق فرمانروایی، حق قضاوت و ادارۀ امور خانواده و اجتماع همه در اختیار زن بوده است و بنا به گفتۀ ویل دورانت «نظم خانواده در ابتدای امر متکی بر مادر بود و پدر منزلتی عرضی و ناچیز داشت.» البته باید این نکتۀ مهم را در نظر داشت که منظور از عهد مادر سالاری، حاکمیت مطلق زن بر مرد نیست. در واقع این عهد به خاطر سیاست و خودکامگی زنان به وجود نیامده، بلکه این دوره به خاطر مسائل اجتماعی و اقتصادی و به طور طبیعی به وجود آمده است. نه زنان آن دوره خواهان حکومت مطلق بودند و نه مردان چنین اندیشه ای نسبت به زنان خود داشتند. حتی مقام زن در افسانۀ آفرینش دین مزدیسنا در مقایسه با مرد، برابر است. زن و مرد یکسان و همانند آفریده می شوند و با همکاری یکدیگر مشکلات را از میان برداشته و جهان را آماده می سازند. در دین مزدیسنا، زن و مرد در یک نقطه تکوین می یابند و با هم از زمین سر بر می آورند که این نشان دهنده برابری زن و مرد در آغاز آفرینش و خلقت است. با این که چنین برابری در خلقت زن و مرد در اعتقادات ایرانیان وجود داشته است، اما به مرور زمان روابط زن و مرد دچار تغییرات اساسی شد. در ایران از لحاظ تاریخی، در عصر مفرغ، نظام پدرسالاری حکمفرماست و نظام اقتدار پدرمآب بعد از انقلاب مذهبی که طی آن خدای همه توان جایگزین زن-ایزدان می شود، ظاهر می گردد. در جامعۀ زرتشتی که جامعه مرد سالار بود، اگر چه زن از جهاتی چون باروری، مادری و همسری دارای اهمیت است، در مقام مقایسه با مرد موجود پست تر شمرده شده است و در عمل و حتی در قوانین موجود ایران باستان، زن و مرد دارای اختلافات فاحش بوده اند.

  • ۲۴ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۵۸
  • سَرو سَهی