حکایتِ هزار و یک‌شب

حکایتِ هزار و یک‌شب

هزار و یک شب، هزار و یک قصّه بشنوید:

در کانالِ «شهرزادِ قصه‌گو»👇🏻

T.me/ShahrzadeQessegoo

سایت:
www.ShahrzadeQessegoo.ir

پیوندها

۴۶ مطلب در فروردين ۱۳۹۶ ثبت شده است

شهرزاد گفت: ای مَلِک جوان‌بخت! پس کنیز گفت: ای ملک! شمّه ای از آداب قضات با تو بگویم. بدان که قاضیان شهر مردم را باید به یک رتبت بدارند و یکسان شمارند تا اینکه قوی طمع در جور ضعیفان نکند و ضعیفان از عدل مأیوس نشوند و نیز قاضی باید که از مدعی گواه بخواهد و به منکر سوگند ندهد و صلح را در میان مسلمانان جایز داند، مگر صلحی که حلال را حرام و حرام را حلال کند...

ادامۀ قصه را اینجا گوش کنید.

  • ۲۳ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۰۳
  • سَرو سَهی

نویسندگان: حسین حسن‌پور آلاشتی، سوگل خسروی


ریشه های زن ستیزی در تفکر جامعه هندی: تأثیر ادبیات هند بر هزار افسان پارسی کاملاً مشهود و بارز است. تأثیری در حد دگرگونی ساختاری و اختلاط تفکر و اندیشه. تاریخ هندوستان از منظر زندگی زنان، سیری جبری را طی می کرد. در آیین هندیان و در ریگ ودا که شامل گفت و گویی میان نخستین پدر و مادر شر است، می توان بارقه‌هایی از یک داستانِ «مکر زنان» را کشف کرد. در این داستان زن با مکر و حیله می کوشد تا برادرش را به همسری فراخواند و این چنین نخستین گناه بشر را پی ریزی می کند. در هند به رغم وجود الهگان در هیئت خدایان، در عمل زنان در ادوار باستانی چندان مورد احترام نبوده اند و از آزادی کمی برخوردار بودند. آنها را نجس به حساب می آوردند و از حضورشان در مراسم قربانی هایمقدس ممانعت می کردند که با تثبیت پدرسالاری و آغاز عصر قهرمانی، زنان به مرور همین آزادی اندک خود را از دست دادند تا جائی که در عصر بودا، به موجوداتی پست و بی ارزش بدل شدند که چون دامی خطرناک رهروان حقیقی را از رفتن سوی نیروی بی انتهای هستی بخش باز می داشتند. بودا بیست و پنج قرن پیش گفت که زن تجسم شر است. دین خود جایی برای زنان قائل نیست. او دین بودایی را دینی انزوا جویانه می داد که در آن باید به تمام لذتهای دنیوی پشت کرد و چون زن مظهری از این لذات است، پس باید از آن نیز پرهیز و دوری کرد. بنابراین در آیین هندیان، زن نازل‌ترین شأن شخصیتی و اجتماعی را دارد که از حضور در فعالیت های اجتماعی و مذهبی محروم شده است. زنان از نظر قانون ناخالص اند و ارزشی ندارند. ازدواج با دختر نابالغ، بیوگی دائمی زنان، جدایی زنان از مردان نامحرم، سوزاندن زنان با شوهر متوفی شان جمله رفتارهای غیر انسانی پیروان این آیین دربارۀ زنان است. تا جائی که در داستان های کهن این سرزمین، غالب زنان سرکشِ اهل تجربه، در هاله مکاری، حیله گری و خیانت کاری معرفی می شوند و در مقابل زنان مطیع، آرام و بی اراده مورد ستایش قرار می گیرند!

  • ۲۳ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۰۰
  • سَرو سَهی

شهرزاد گفت: ای مَلِک جوان‌بخت! ملک نعمان با کنیزکان گفت: هر یک از شما چیزی از معلومات خود بیان سازید و یکی از آن پنج کنیز پیش آمده زمین بوسه داد و گفت: ای ملک! بدان که خداوند ادب را سزاوار این است که فرایض به جای آورد و از گناهان دوری کند و بنیان ادب، اخلاق نیکوست و بدان که بزرگترین اسباب معیشت، زندگی است و زندگی از برای ستایش پروردگار است. پس...

 ادامۀ قصه را اینجا گوش کنید.

  • ۲۲ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۵۳
  • سَرو سَهی

نویسندگان: حسین حسن‌پور آلاشتی، سوگل خسروی


با دقت در حکایت‌ها و داستان‌های هزار و یک‌شب می‌بینیم که تصویر بد و منفی از زنان ارائه شده است و زن که مظهر آرمانی عشق و موجودی دوست داشتنی و ستودنی است، از جایگاه خود فرو می‌افتد و مظهر شرّ می‌شود تا جائی که برای نیل به اهدافش به مکر و حیله متوسل می‌شود. هزار و یک‌شب کتابی است ترکیب شده از آداب و رسوم و فرهنگ‌های ملل مختلف. این کتاب بهترین یادگاری است از مسائل و نکات تاریخی، اجتماعی، ادبی و اخلاقی و فرهنگ ملل قدیم مشرق زمین هم چون هندوستان، ایران، عرب، ترک و ... بنابراین ریشه و عوامل زن ستیزی در این اثر را باید در فرهنگ و آداب و رسوم ملل مشرق زمین جست. بنا به شواهد و مستندات موجود، هزار و یک‌شب کتابی است با اصل و ریشۀ هندی که بعدها به زبان پهلوی ترجمه شده و وارد ایران شد و سپس به دست اعراب افتاد.بنابراین هزار و یک‌شب تألیف یک تن و یک قوم و ملت نیست؛ این کتاب طی قرن‌های متوالی در تمام عالم گردش کرده، بسیار عجایب و نوادر دیده و از آن توشه‌ها اندوخته و هر قوم و قبیله‌ای به تناسب آداب و رسوم و فرهنگ خویش چیزی به آن افزوده‌اند تا اینکه به این کمال رسیده است.

عوامل فرهنگی و عقیدتی: برای پیگیری ریشه‌های زن‌ستیزی در تفکر این جوامع و ملت‌ها، باید نگرش دینی و فلسفی آن‌ها مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد و بررسی نگرش دینی و مذهبی نخستین گام است. بهطور کلی هزار و یک‌شب تحت تأثیر آیین و اعتقادات هندی، ایرانی، عربی (اسلام) و آیین یهود است.

  • ۲۲ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۵۲
  • سَرو سَهی

شهرزاد گفت: ای مَلِک جوان‌بخت! چون حاجب آگاه شد که ضوءالمکان به جای پدرش به سلطنت می نشیند پس حاجب به وزیر دندان گفت: قصۀ عجیبی است و بدان ای وزیر، که خدای تعالی راحتی شما را خواسته و چنان شده است که آرزو داشتید. چون که خداوند ضوءالمکان را به شما برگردانیده و او و خواهرش نزهت الزمان به همراهی من به خدمت پدر می شتافتند. چون وزیر دندان این بشنید...

ادامۀ قصه را اینجا گوش کنید.

 

  • ۲۱ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۵۴
  • سَرو سَهی

نویسندگان: حسین حسن‌پور آلاشتی، سوگل خسروی


بررسی علت های بدبینی نسبت به زن: در میان رایج ترین اسطوره های مربوط به شبکه اساطیری زنان، اسطوره ای است که زن را کهتر از مرد و او را، آفریده ای شرور می شمرد. در میان بسیاری از اقوام جهان و در روایات یهودی، مسیحی و بسیاری از روایات اعصار کهن، شر به واسطه زن وارد جهان شده است. این باورها و عقاید مربوط به زن، صدها سال ریشه دارد و چه در غرب و چه در شرق، همواره افسانه هایی بین مردم رواج داشت که براساس آن ها زیبا رویان فتنه گری هم چون حوّا، نانا، پاندورا و ... در دنیای مردان آشوب به پا کرده و نظام ثابت آن را دستخوش تغییر و تحول کرده اند.

به طور کلی زنان شامل دو زیر گروه اصلی می شوند: زن خوب و نیک سرشت، زن بد ذات و پلید و زن تنها از دو بعد برخوردار است؛ یا مطیع مرد است و یا همطراز با اوست. در واقع همواره از طریق مرد است که عیار زن محک زده می شود و آرمان زن دست یافتن به امتیازات مرد دانسته شده است نه چیزی بیشتر از آن. در روایات دینی و جادویی، مرد را عمدتاً آفریده خدا و در ردیف آفریدگان نیک، مثبت، کنش مند و زن را آفریده شیطان، شرور، منفی و ایستا قرار می دهند. اما این باور چگونه شکل گرفت، چگونه ترس و تحقیر در تصور زن نهاده شده است؟ در حالی که نخستین عشق یک کودک عشق به مادر است و نیز مردان و زنان عاشق یکدیگر می شوند و مهم تر آن که کهن ترین تجلی پر آوازه ایزد به گونه زن است.

  • ۲۱ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۵۳
  • سَرو سَهی

شهرزاد گفت: ای مَلِک جوان‌بخت! تون‌تاب بترسید و گونه‌اش زرد شد و به آواز بلند گفت که: قدر نیکویی‌های من ندانست و گمان دارم که مرا با گناه خویش شریک کرده. ناگاه خادم بانگ بر وی زد که: ای دروغگو! تو گفتی که من شعر نخوانده‌ام و خواننده را نشناسم! مگر خوانندۀ اشعار رفیق تو نبود؟ تون‌تاب چون خشم خادم را بدید هراسان گشت و با خود گفت: به بلایی که همی ترسیدم بیفتادم...

ادامۀ قصه را اینجا گوش کنید.

  • ۲۰ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۲۰
  • سَرو سَهی

نویسندگان: حسین حسن‌پور آلاشتی، سوگل خسروی


 دستۀ دیگری از زنان هزار و یک‌شب، زنان زیرک و خیانت‌پیشه هستند که با مکر و حیله شوهر خود را خام می‌کنند و به او خیانت می‌ورزند. نمونۀ این زنان، زنان ملک شهرباز و برادرش شاه زمان است که در غیبت همسرانشان، به آن‌ها خیانت می‌کنند. در حکایتِ «زن زیبا و طوطی» وحکایتِ «عزیز و غریزه» زن با حیله گری و نیرنگ، شوهرش را فریب داده و به او خیانت می کند. این زنان با این خویش‌کاری، نمودار زنان شوم و پلید و نمایندۀ دختر اهریمن، در اساطیر کهن هستند. این گونه زنان ابعاد روانی پیچیده ای  دارند که از دیدگاه روان شناسی قابل بررسی است. از دیدگاه فروید که افسانه ها را برآمده از وضعیت روانی و عقده های درونی انسان های کهن می دانست، تک تک شخصیت های ساده قابل بررسی و تفکر هستند. به طور کلی زنان در هزار و یک شب، با صفات شهوت رانی، حیله گری و خیانت توصیف شده اند که بخاطر بی وفایی، سست عهدی و ناقص العقلی قابلیّت مشاوره و رازداری را ندارند.

  • ۲۰ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۱۹
  • سَرو سَهی

شهرزاد گفت: ای مَلِک جوان‌بخت! نزهت‌الزمان گفت: خدای تعالی تو را به او برساند. پس از آن نزهت‌الزمان با خادم گفت: با او بگو که بیتی چند در شکایت جدایی بخواند. خادم بدان سان که خاتون گفته بود با ضوءالمکان بگفت.

چون نزهت‌الزمان ابیات بشنید، دامن خیمه بالا کرده به ضوءالمکان نظر انداخت و او را بشناخت. فریاد زد و نام ضوءالمکان به زبان راند. ضوءالمکان نیز بدو نگاه کرده بشناخت. فریاد زد و نام نزهت‌الزمان به زبان راند....

ادامۀ قصه را اینجا گوش کنید.

  • ۱۹ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۲۴
  • سَرو سَهی

نویسندگان: حسین حسن‌پور آلاشتی، سوگل خسروی


 شهرزادِ راه‌دان به تعبیری نماد حکمت دانای مزدایی است و چاره‌جویی عرصۀ خون‌باری است که از سوی پادشاهی بیمار و خون‌خوار ایجاد شده است. او چارۀ آزِ شهوت و خشم شهریار را، بیان حکایت‌ها و داستان‌ها و سحر و جادوی کلام می‌داند. روان‌شناسان معتقدند که قصه اثر درمانی دارد و یکی از شگردهای پزشکی کهن هندوستان، شگرد قصه‌گویی جهت درمان اختلالات روانی بیماران است؛ شگردی که توسط شهرزاد نیز اعمال می‌شود تا پادشاه، سلامتش را بازیابد. قدرت و توانایی شهرزاد را می‌توان با استر، قهرمان زن تورات مقایسه کرد؛ زیرا شهرزاد همانند استر که همۀ قومش را نجات می‌دهد، دختران بی‌گناه سرزمینش را از تیغ جلاد می‌رهاند. زیرا او معتقد است که همۀ زنان را به یک چوب نباید راند و یقین دارد که مکر و حیله‌گری زنان، گاه برای جبران جور و ستمی است که بر وی روا داشته‌اند و گاهی همچون مکر و نیرنگ‌بازی شهرزاد، هدفی والا و انسانی در پی دارد. بسیاری از داستان‌ها و حکایت‌ها در ظاهر به بزهکاری و حیلۀ زنان دلالت می‌کند اما برای خوانندۀ امروزی، پیچیدگی‌ها و سوال‌هایی را باز می‌نمایاند؛ علت خیانتکاری زن چیست؟ و مکر و حیلۀ او واکنشی در مقابل کدام رفتار است؟

نمونه‌های این زنان پرهیزگار و کاردان را در هزارویک شب در حکایت‌های «زن صدقه دهنده»، حکایتِ «عبدالله فاضل» و حکایتِ «شاه و زن وزیر او» می‌بینیم. هم چون نمونه هایی از دختران و زنان زیرک و دانا را در حکایت‌های «هارون الرشید و سه دختر شاعر» و «انوشیروان و دختر دهاتی» می توان دید که همگی دانایی و زیرکی و کاردانی زنان و دختران است.

دستۀ دیگری از زنان هزار و یک‌شب، عجوزها هستند؛ پیرزنهایی که گاهی پست و پلید و گاهی مهربانند. عجوزها در بسیاری از داستان‌ها واسطه‌ای هستند برای رساندن عاشق و معشوق به هم و حیله‌گری و ترفند این پیرزن‌ها برای وصال عاشقان است مانند حکایت «اردشیر و حیات‌النفوس». در واقع اینان دلّالان محبت هستند که «گویی می‌خواهند سترونی خود را با عشق‌ورزی اربابشان جبران کنند.» در این داستان عجوزی که دایۀ حیات‌النفوس است، با استفاده از تجربیات خود او را به عشق اردشیر ترغیب می‌کند. دستۀ دیگری از عجوزها بد ذات و پلیدند و هیچ وجه مثبتی در شخصیت آن‌ها دیده نمی‌شود که موجب فریب خوردن زنان ساده و پاکدامن می‌شوند مانند حکایت «دختر تازیانه خورده»که در آن عجوزی که دایۀ خانۀ امین است، دختر ثروتمندی را به خانۀ امین برده و او را به عقد امین در می‌آورد و در ادامه همین پیرزن دختر را ترغیب می‌کند تا به همسرش خیانت کند و این چنین موجب جدایی آن دو از هم می‌شود. نمونۀ دیگر، دلیله محتاله است که نمونه کامل یک عجوزه حیله‌گر است که در دو داستان «احمد دنف و حسن شومان» و «دلیله محتاله و علی زیبق» دیده می‌شود.

  • ۱۹ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۲۳
  • سَرو سَهی