حکایتِ هزار و یک‌شب

حکایتِ هزار و یک‌شب

هزار و یک شب، هزار و یک قصّه بشنوید:

در کانالِ «شهرزادِ قصه‌گو»👇🏻

T.me/ShahrzadeQessegoo

سایت:
www.ShahrzadeQessegoo.ir

پیوندها

چون شب هشتادم برآمد

پنجشنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۶، ۱۱:۵۹ ب.ظ

شهرزاد گفت: ای مَلِک جوان‌بخت! وزیر دندان با ضوءالمکان گفت که: کنیز دوم پیش آمده در پیش ملک نعمان هفت‌بار زمین ببوسید. پس از آن گفت که: لقمان با پسرش گفت: سه چیز است که شناخته نمی‌شود، مگر در سه وقت. نخست بردباری است که شناخته نمی‌شود مگر به هنگام خشم. دو دلیری است که شناخته نمی‌شود مگر در جنگ. سوّم دوست است که شناخته نمی‌شود مگر در وقت نیازمندی بر او...

ادامۀ قصه را اینجا گوش کنید.