حکایتِ هزار و یک‌شب

حکایتِ هزار و یک‌شب

هزار و یک شب، هزار و یک قصّه بشنوید:

در کانالِ «شهرزادِ قصه‌گو»👇🏻

T.me/ShahrzadeQessegoo

سایت:
www.ShahrzadeQessegoo.ir

پیوندها

چون شب شصت و هفتم برآمد

جمعه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۶، ۱۱:۳۲ ب.ظ

شهرزاد گفت: ای مَلِک جوان‌بخت! نزهت‌الزمان با ملک شرکان گفت: در این باب بسی پندهاست که در یک مجلس همۀ آن‌ها را نتوانم گفت. ولی به‌تدریج گفته می‌شود ان‌شاءالله تعالی. پس قاضیان گفتند: این کنیز به روزگار مانند ندارد و ما چنین ادیب و حکیم ندیده و نشنیده‌ایم. آن‌گاه قاضیان ملک را ثنا گفتند و از نزد ملک بازگشتند و ملک به خادمان امر فرمود که اساس عیش فرو چینند و مغنیان که در دمشق هستند حاضر آوردند و همه‌گونه خوردنی‌ها و حلوا آماده سازند و زنان امراء و وزراء و ارباب دولت را فرمان داد که ...

ادامۀ قصه را اینجا گوش کنید.