چون شب یکصد و نود و پنجم برآمد
شنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۶، ۱۱:۲۹ ب.ظ
شهرزاد گفت: ای مَلِک جوانبخت! وزیر نیکویی به جان مرزوان کرد و از غرقابش به درآورد. آنگاه گفت: بدان که من از غرقاب تو را نجات دادم. مبادا اینکه تو کاری کنی که سبب هلاک من و تو باشد. مرزوان گفت: این سخن از بهر چه بود؟
ادامۀ قصه را اینجا گوش کنید.
- ۹۶/۰۸/۲۷