حکایتِ هزار و یک‌شب

حکایتِ هزار و یک‌شب

هزار و یک شب، هزار و یک قصّه بشنوید:

در کانالِ «شهرزادِ قصه‌گو»👇🏻

T.me/ShahrzadeQessegoo

سایت:
www.ShahrzadeQessegoo.ir

پیوندها

چون شب شصت و سوم برآمد

دوشنبه, ۷ فروردين ۱۳۹۶، ۱۱:۳۰ ب.ظ

شهرزاد گفت: ای مَلِک جوان‌بخت! نزهت‌الزمان گفت: ای ملک! بدان که معیقب به عهد خلافت عمر، عامل بیت‌المال بود. اتفاقاً روزی پسر عمر را بدید و از بیت‌المال یک درم بدو داد. معیقب گفته است: پس از آن‌که درم را به پسر عمر بدادم، به خانۀ خویش رفتم. ناگاه رسول عمر بیامد و مرا پیش عمر برد. دیدم که یک درم به دست گرفته با من گفت: ای معیقب! وای بر تو...

ادامۀ قصه را اینجا گوش کنید.