حکایتِ هزار و یک‌شب

حکایتِ هزار و یک‌شب

هزار و یک شب، هزار و یک قصّه بشنوید:

در کانالِ «شهرزادِ قصه‌گو»👇🏻

T.me/ShahrzadeQessegoo

سایت:
www.ShahrzadeQessegoo.ir

پیوندها

چون شب یکصد و هشتاد و هشتم برآمد

شنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۶، ۱۱:۲۵ ب.ظ

شهرزاد گفت: ای مَلِک جوان‌بخت! وزیر همی‌دوید تا به پیشگاه ملک‌شهرمان رسید. ملک گفت: ای وزیر! چون است که تو را پریشان و درهم می‌بینم؟ وزیر با ملک گفت: بشارت آورده‌ام. ملک گفت: بشارت بازگو. وزیر گفت: بشارت همین است که پسرت قمرالزمان دیوانه گشته ...

ادامۀ قصه را اینجا گوش کنید.

  • ۹۶/۰۸/۲۷
  • سَرو سَهی