حکایتِ هزار و یک‌شب

حکایتِ هزار و یک‌شب

هزار و یک شب، هزار و یک قصّه بشنوید:

در کانالِ «شهرزادِ قصه‌گو»👇🏻

T.me/ShahrzadeQessegoo

سایت:
www.ShahrzadeQessegoo.ir

پیوندها

چون شب یکصد و نود و یکم برآمد

شنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۶، ۱۱:۲۸ ب.ظ

شهرزاد گفت: ای مَلِک جوان‌بخت! قمرالزمان آب از دیده روان ساخت. وزیر با ملک گفت: ای شهریار جهان! تا کی در نزد قمرالزمان نشسته از کار مملکت و سپاه غافل خواهی بود. بسا هست که به سبب غفلت تو کار مملکت اختلال پذیرد و مرد خردمند را ضروری‌ست که چون ناخوشی‌های مختلف بر وی روی دهد، نخست بزرگ‌ترین آن ناخوشی‌ها را معالجت کند...

ادامۀ قصه را اینجا گوش کنید.

  • ۹۶/۰۸/۲۷
  • سَرو سَهی