حکایتِ هزار و یک‌شب

حکایتِ هزار و یک‌شب

هزار و یک شب، هزار و یک قصّه بشنوید:

در کانالِ «شهرزادِ قصه‌گو»👇🏻

T.me/ShahrzadeQessegoo

سایت:
www.ShahrzadeQessegoo.ir

پیوندها

چون شب یکصد و سی و پنجم برآمد

دوشنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۶، ۱۱:۵۸ ب.ظ

شهرزاد گفت: ای مَلِک جوان‌بخت! حاجب گفت کس نگذارم که به خانه اندر رود تا او را تفتیش نکنم، بدان‌سان که ملک فرموده. پس عجوز خشمگین گشت با حاجب گفت که: من تو را با ادب و خردمند می‌دانستم، اگر تو را حال دگرگون گشته من چگونگی با سیّده بگویم و او را بازنمایم که تو متعرض کنیزکان او همی شوی. آن‌گاه عجوز بانگ بر تاج‌الملوک زد و گفت: ای کنیزک! بگذر...

ادامۀ قصه را اینجا گوش کنید.