بررسی ریشههای زنستیزی در هزار و یکشب (قسمت دوازدهم)
نویسندگان: حسین حسنپور آلاشتی، سوگل خسروی
با دقت در حکایتها و داستانهای هزار و یکشب میبینیم که تصویر بد و منفی از زنان ارائه شده است و زن که مظهر آرمانی عشق و موجودی دوست داشتنی و ستودنی است، از جایگاه خود فرو میافتد و مظهر شرّ میشود تا جائی که برای نیل به اهدافش به مکر و حیله متوسل میشود. هزار و یکشب کتابی است ترکیب شده از آداب و رسوم و فرهنگهای ملل مختلف. این کتاب بهترین یادگاری است از مسائل و نکات تاریخی، اجتماعی، ادبی و اخلاقی و فرهنگ ملل قدیم مشرق زمین هم چون هندوستان، ایران، عرب، ترک و ... بنابراین ریشه و عوامل زن ستیزی در این اثر را باید در فرهنگ و آداب و رسوم ملل مشرق زمین جست. بنا به شواهد و مستندات موجود، هزار و یکشب کتابی است با اصل و ریشۀ هندی که بعدها به زبان پهلوی ترجمه شده و وارد ایران شد و سپس به دست اعراب افتاد.بنابراین هزار و یکشب تألیف یک تن و یک قوم و ملت نیست؛ این کتاب طی قرنهای متوالی در تمام عالم گردش کرده، بسیار عجایب و نوادر دیده و از آن توشهها اندوخته و هر قوم و قبیلهای به تناسب آداب و رسوم و فرهنگ خویش چیزی به آن افزودهاند تا اینکه به این کمال رسیده است.
عوامل فرهنگی و عقیدتی: برای پیگیری ریشههای زنستیزی در تفکر این جوامع و ملتها، باید نگرش دینی و فلسفی آنها مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد و بررسی نگرش دینی و مذهبی نخستین گام است. بهطور کلی هزار و یکشب تحت تأثیر آیین و اعتقادات هندی، ایرانی، عربی (اسلام) و آیین یهود است.