بررسی ریشههای زنستیزی در هزار و یکشب (قسمت یازدهم)
نویسندگان: حسین حسنپور آلاشتی، سوگل خسروی
بررسی علت های بدبینی نسبت به زن: در میان رایج ترین اسطوره های مربوط به شبکه اساطیری زنان، اسطوره ای است که زن را کهتر از مرد و او را، آفریده ای شرور می شمرد. در میان بسیاری از اقوام جهان و در روایات یهودی، مسیحی و بسیاری از روایات اعصار کهن، شر به واسطه زن وارد جهان شده است. این باورها و عقاید مربوط به زن، صدها سال ریشه دارد و چه در غرب و چه در شرق، همواره افسانه هایی بین مردم رواج داشت که براساس آن ها زیبا رویان فتنه گری هم چون حوّا، نانا، پاندورا و ... در دنیای مردان آشوب به پا کرده و نظام ثابت آن را دستخوش تغییر و تحول کرده اند.
به طور کلی زنان شامل دو زیر گروه اصلی می شوند: زن خوب و نیک سرشت، زن بد ذات و پلید و زن تنها از دو بعد برخوردار است؛ یا مطیع مرد است و یا همطراز با اوست. در واقع همواره از طریق مرد است که عیار زن محک زده می شود و آرمان زن دست یافتن به امتیازات مرد دانسته شده است نه چیزی بیشتر از آن. در روایات دینی و جادویی، مرد را عمدتاً آفریده خدا و در ردیف آفریدگان نیک، مثبت، کنش مند و زن را آفریده شیطان، شرور، منفی و ایستا قرار می دهند. اما این باور چگونه شکل گرفت، چگونه ترس و تحقیر در تصور زن نهاده شده است؟ در حالی که نخستین عشق یک کودک عشق به مادر است و نیز مردان و زنان عاشق یکدیگر می شوند و مهم تر آن که کهن ترین تجلی پر آوازه ایزد به گونه زن است.