بررسی ریشههای زنستیزی در هزار و یکشب (قسمت دوم)
نویسندگان: حسین حسنپور آلاشتی، سوگل خسروی
«هزار و یکشب» مجموعهای از داستانهای عامیانه است که ظاهراً قبل از دوره هخامنشیان در هندوستان به ظهور رسیده و بعدها در دوره ساسانیان به زبان پهلوی ترجمه و نام «هزار افسان» بر آن نهاده شده. کتاب که بهترین یادگاری از آداب ملل قدیم مشرق زمین است، در قرن سوم هجری از پهلوی به عربی ترجمه شد و «الف خرافه» نام گرفت و سرانجام در قرن چهارم به مصر منتقل شد و در قاهره در دست قصهسرایان و نقالان افتاد. تا اینکه در قرن دهم هجری کتاب مذکور جمعآوری و تدوین یافت و به صورت الف لیله و لیله کنونی درآمد و در زمان محمدشاه به امر بهمن میرزا و به وسیلۀ عبداللطیف طسوجی تبریزی به فارسی ترجمه شد. بنابراین هزارویک شب متعلق به یک ملت و سرزمین و فرهنگ نیست، بلکه مجموعهای از قصهها و حکایتهایی است از ملل مختلف با فرهنگ و آداب و رسوم متفاوت. ارزش و اهمیت این قصهها و داستانها از آن روست که در خلال حکایات آن بسیاری از نکات تاریخی، اجتماعی، ادبی و تعالیم اخلاقی مندرج آمده که ترکیبی از آداب و رسوم ملل قدیم شرق همچون هندوستان، ایران، عرب و ترک است. بدون تردید هزار و یکشب از مهمترین کتابهای ادبیات داستانی جهان است و به گفتۀ برخی محققین مادر تمام قصههای دنیاست. استاندال آن را «کتابی که باید بتوان آن را کاملاً به دست فراموشی سپرد، تا باز آن را با شوقی دوباره خواند» مینامد.