چون شب یکصد و هشتاد و هفتم برآمد
شنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۶، ۱۱:۲۵ ب.ظ
شهرزاد گفت: ای مَلِک جوانبخت! قمرالزمان گفت: بر من آشکار شد که این کار را شما به خادم آموختهای و شما گفتهاید که مرا از دخترکی که دوش در کنار من خفته بود آگاه نکند. ای وزیر! تو خردمند و فرزانهای، با من بگو دختری که دوش در کنار من خفته بود به کجا رفت؟ و یقین دارم شما او را نزد من فرستاده بودید که ...
ادامۀ قصه را اینجا گوش کنید.
- ۹۶/۰۸/۲۷