حکایتِ هزار و یک‌شب

حکایتِ هزار و یک‌شب

هزار و یک شب، هزار و یک قصّه بشنوید:

در کانالِ «شهرزادِ قصه‌گو»👇🏻

T.me/ShahrzadeQessegoo

سایت:
www.ShahrzadeQessegoo.ir

پیوندها

چون شب یکصد و هفتاد و سوم برآمد

پنجشنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۶، ۰۷:۵۷ ب.ظ

شهرزاد گفت: ای مَلِک جوان‌بخت! ملک‌شهرمان با پسر خود قمرالزمان گفت که: تو را تا اکنون تأدیب نکرده‌اند و نمی‌دانی که اگر این کار که از تو سر زد از رعیتی نادان سر می زد هر آینه او را سرزنش می‌کردند. پس از آن ملک، خادمان را فرمود که او را در برجی از برج‌های قلعه به زندان اندر کنند...

ادامۀ قصه را اینجا گوش کنید.

  • ۹۶/۰۸/۲۵
  • سَرو سَهی