حکایتِ هزار و یک‌شب

حکایتِ هزار و یک‌شب

هزار و یک شب، هزار و یک قصّه بشنوید:

در کانالِ «شهرزادِ قصه‌گو»👇🏻

T.me/ShahrzadeQessegoo

سایت:
www.ShahrzadeQessegoo.ir

پیوندها

نویسندگان: حسین حسن‌پور آلاشتی، سوگل خسروی


دربارۀ هزار و یک‌شب و چهرۀ منفی زن در آن، جسته گریخته مقاله‌هایی نوشته شده است که در برخی از پژوهش‌ها گاه به صورت گذرا به این امر اشاره شده و یا بعضی علل مورد بررسی قرار گرفته است. نغمه ثمینی در کتاب عشق و شعبده، به ریشه‌های هندی، ایرانی و عربی این طرز تفکر اشاره می کند. جلال ستاری در کتاب افسون شهرزاد به بررسی علل این نگاه منفی نسبت به زن پرداخته است. و پروفسور فرهت قائم مقامی در کتاب آزادی یا اسارت زن، به زندگی زنان و جایگاه آن‌ها در بعضی از جوامع و فرهنگ‌ها پرداخته است.

در سالیان اخیر آرزوی یافتن زنان بزرگ و قدرتمند زنان را به جستجوی نمونه‌هایی در دوران گذشته واداشته است. پیش از دوران پدرسالاری، بشر تجربۀ دوره‌ای از مادرسالاری را پشت سر گذاشت. آن زمان که هنوز آیین‌ها و مذاهب پدر سالار پدید نیامده، ایزد بانوی بزرگ که دارای نیروی لایزال تصور می‌شد، مورد پرستش بود. این مسئله بیش از هر چیز با کشاورزی و جامعۀ کشاورزی در پیوند است. چرا که مادر سالاری نمی‌توانسته پدیده‌ای خاستگاهی باشد و نمی توانسته پیش از کشف کشت گیاهان و سفالگری در زمین‌های قابل کشت به وجود آمده باشد. هم چنین در جهان اسطوره، زن با زمین در ارتباط است. جادوی زن و زمین هر دو یکسان اند ... تجسم نیرویی که صورت ها را متولد و آن‌ها را تغذیه می‌کند، به درستی مونث است. در دنیای کشاورزی و... در نظام‌های فرهنگی زراعی، الهه، صورت اسطوره‌های غالب است. بنابراین زن «مادر انسان» و «مادر زمین» است. او «مادر کبیر» است. چشمۀ زندگی در او جاری است. پس آب‌های شیرین و رودهای پهناور نیز در اختیار اوست. شیر مادر انسان را تغذیه می کند و آب شیرین زمین را. بر اساس این دیدگاه برخی پژوهشگران، در اروپای باستان نیز، پنج هزار سال پیش از تهاجم مذهب مردانه، تمدنی مادر کانون با فرهنگی آمیخته به عناصر زمینی و دریایی وجود داشته که در آن خدابانوی کبیر پرستش میشد.

  • ۹۶/۰۱/۱۴
  • سَرو سَهی