شهرزاد گفت: ای مَلِک جوانبخت! چون کفار برای وزیر دندان و ضوءالمکان سوگند خوردند که جز شما کسی نمیبینیم پس کفار قید بر دست و پای ایشان نهادند و پاسبانان بر ایشان بگماشتند. ایشان را کار بدینجا رسید. و اما ملک شرکان آن شب را به روز آورد. علیالصّباح، با یاران خود برخاسته جنگ را آماده گشتند. چون سپاه کفار ایشان را از دور بدید بانگ بر ایشان زدند که ...
ادامۀ قصه را اینجا گوش کنید.
- ۱۵ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۳:۴۶